سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی برتر

بشر در طول زمان همواره به دنبال سبکی از زندگی بوده که در آن بتواند به رشد و شکوفایی برسد, شاید یکی از قدیمی ترین مکتوبات در این باره بتوان به تیمائوس افلاطون اشاره کرد. افلاطون در این کتاب به شهری در گذشته اشاره می کند که نام آن آتلانتیس میباشد و در این شهر یا جزیره مردمی زندگی میکدند که سبک زندگی آنها بسیار شبیه به آن چیزی است که بشر همواره به دنبال آن بوده ولی پس از چندی این ناکجا آباد به زیر آب میرود.

با استدلالی که دکترحسن عباسی در قسمت اول از نقد سریال لاست ارائه دادند شاید این تمدن مفقوده را بتوان همان حکومت سلیمان(ع) دانست. پس با هین فرض آرزوی دیرینه ی بشر همواره در جلوی او بوده. به قول حافظ "سالها دل طلب جام جم از ما میکرد     وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد" منظورم این است که این سبک زندگی مترقی همان تعالیم انبیا و اوصیا و کتب آسمانی, میباشد که در طول زمان به تمام مردم جهان عرضه میشده, بعضی ایمان می اوردند ولی اکثر مردم نه.

با این تفاصیر پس ما برای حرکت به سوی زندگی برتر باید از این تعالیم استفاده کنیم ولی کدام یکی از آنها؟! خوب در مواجهه با این پرسش یگانه ابزار انسان برای کشف حقیقت عقل و سپس قلب انسان است . پس ما باید مساعل گوناگون را ابتدا با عقل بسنجیم و بعد از مطابقت آن را با قلب بپذیریم.

در مواجهه با تعالیم پیامبران -در واقع همان دین- اصلی ترین رکن وجودی به نام خدا میباشد که ابتدا باید به آن پرداخته شود وآن را اثبات کرد.

برهانهای اثبات خدا

برای اثبات خدا برهانهای فراوانی آمده است که ما در اینجا فقط به سه تای آن اشاره میکنیم.

    برهان نظم:

ما هنگامی که وارد یک اتاق شویم و با سفره ایی که روی آن غذای آمادهباشد مواجه شویم هرگز نخواهیم گفت که این سفره خود به خود پهن شده است و این غذا خود به خود پخته شده است و سر سفره چیده شده, بلکه گفته میشود که شخصی دارای اراده و قوه ی عقل این سفره را آماده کرده است. خوب وقتی یک همچنین مثال ساده ایی را ما میگوئیم که دارای سازنده ایی دارای قوه ی عقل میباشد پس در مواجه با جهان هستی چه باید گفت ؟1 آیانباید  سر تعظیم در مقابل خالق آن فرود آورد؟ (برای نظم جهان لزومی به آوردن مثال ندیدم)

برهان علیت

مثال بالا را در نظر بگیرید, ما هنگام دیدن سفره فورا به دنبال سازنده ی آن میرویم یعنی از خود سوال میکنیم که علت آماده بودن سفره چیست؟. این سوال در تمام طول زندگی انسان است یعنی این که در مواجهه با اتفاقات به دنبال علت آن هستیم. خوب حالا اساسی ترین اتفاق, جهان هستی است وعلت آن؟!

تمام  موجودهای جهان معلول میباشند پس تمام آنها باید علتی داشته باشند. شاید شما بگوئید که فرضا علت باران ابرها باشند وعلت ابرها هم بخار دریا باشد وعلت آب هم به هم پیوستن اتمهای هیدروژن واکسیژن باشد . خوب علت اتم چیست؟! آری میتوان بازهم پیش رفت و علت های دیگری ذکر کرد ولی این جریان نمیتواند تا بینهایت ادامه پیدا کند و باید در یک جا متوقف شود یعنی آن که باید در نهایت با علتی رسید که خود معلول نباشد. در این صورت این علت باید خصوصیاتی منحصر به فرد داشته باشد که در جای خود به آن پرداخته میشود فقط باید به این نکته اشاره کنم که این علت را "واجب الوجود" و در  فارسی به آن "خدا" میگویند.          

ادامه دارد اگر خدا بخواهد...!